جدول جو
جدول جو

معنی فضل فروش - جستجوی لغت در جدول جو

فضل فروش
کسی که علم و دانش خود را به رخ دیگران می کشد
تصویری از فضل فروش
تصویر فضل فروش
فرهنگ فارسی عمید
فضل فروش
(دَ هََ دَ / دِ)
آنکه تظاهر به فضل و دانش کند. که هرچه میداند به دیگران بنماید. رجوع به فضل فروشی شود
لغت نامه دهخدا
فضل فروش
استاد نما کسی که تظاهر به فضل و علم خود کند
تصویری از فضل فروش
تصویر فضل فروش
فرهنگ لغت هوشیار
فضل فروش
((فَ ضْ لْ. فُ))
کسی که سعی می کند دانش خود را به رخ دیگران بکشد
تصویری از فضل فروش
تصویر فضل فروش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فن فروش
تصویر فن فروش
حیله گر، مکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضل فروشی
تصویر فضل فروشی
عمل فضل فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضل پرور
تصویر فضل پرور
کسی که اهل فضل را پرورش داده و گرامی بدارد، فاضل پرور
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ کَ / کِ دَ / دِ)
فروشندۀ سفال. فروشندۀ خزف ها. سفالگر:
ای بسا تیزطبع کاهل کوش
که شد از کاهلی سفال فروش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خُ نَ)
مال فروشنده. آنکه مال و متاع فروشد، کسی که چارپایان را فروشد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مال شود
لغت نامه دهخدا
(خَ خوا / خا رَ / رِ)
فروشندۀ مبل. مبل فروشنده. آن که میز و صندلی و مبل فروشد. و رجوع به مبل شود
لغت نامه دهخدا
(طِ نِ)
فروشندۀ لعل. گوهری
لغت نامه دهخدا
کسی که نقل می فروشد. (ناظم الاطباء) :
جویان وصل نقل فروشیم و لعل وی
دیگر کجا رویم که اینجاست نقل و می.
سیفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فَ فُ)
خودنمایی به دانش و فضل. دانش خود را به دیگران اظهار کردن و به رخ کشیدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از فضل پرور
تصویر فضل پرور
هنر پرور، دانا پرور کسی که اهل فضل را تربیت کند فضلا پرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعل فروش
تصویر لعل فروش
لال فروش آنکه لعل و جواهر فروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال فروش
تصویر مال فروش
آنکه مال و متاع فروشد، کسی که چارپایان را فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبل فروش
تصویر مبل فروش
مانه فروش کتفروش آنکه مبل فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرش فروش
تصویر فرش فروش
بوبفروش آنکه انواع فرش و قالی فروشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فضل فروشی
تصویر فضل فروشی
استاد نمایی تظاهر به فضل و علم
فرهنگ لغت هوشیار
حیلت گر محیل: گفت کای فن فروش دستان خر، گر بدی از جهان بمنت نظر... (سنائی حدیقه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
کسی که گل فروشد خود فروشنده گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فن فروش
تصویر فن فروش
((فَ نْ. فُ))
حیلت گر، فریبکار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
Florist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
fleuriste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
florista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
Florist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
florysta
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
флорист
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
флорист
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
florista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
fiorista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
bloemist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
फूलवाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
penjual bunga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گل فروش
تصویر گل فروش
꽃집 주인
دیکشنری فارسی به کره ای